جوابی به انکار ظریف بر سرکوب سیستماتیک زنان از طریق قانون حجاب اجباری
به قلم شیرین شمس
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین دولت در جمهوری اسلامی، در گفتوگو با فرید زکریا در نشست داووس اعلام کرد که چهار زن در سطح کابینه حضور دارند. او در پاسخ به پرسش مجری درباره امکان حضور زنان بدون حجاب در جلسات کابینه گفت: «آنها ترجیح میدهند چنین نکنند، زیرا به قانون کشور اعتقاد دارند.» ظریف همچنین افزود که اگرچه حجاب قانونی است، اما دولت تصمیم گرفته زنان را به دلیل عدم رعایت آن تحت فشار قرار ندهد.
در اینجا باید به چند نکته پاسخ داد؛
تبلیغ حضور زنان در کابینه دولت:
حضور چهار زن در سطح کابینه دولت که محمدجواد ظریف از آن بهعنوان دستاورد یاد میکند، چیزی جز یک نمایش تبلیغاتی برای تطهیر چهره حکومت ضد زن اسلامی نیست. این انتصابات، نه از روی باور به شایستگی زنان، بلکه تحت فشار افکار عمومی و انقلاب زن زندگی آزادی صورت گرفته است—جنبشی که نشان داد زنان ایران تن به قوانین تبعیضآمیز و محدودکننده نمیدهند و حاضر نیستند زندگی خود را در پستوی خانهها بگذرانند.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی دهههاست که زنان را از ابتداییترین حقوق انسانی خود محروم کرده و هرگونه پیشرفت زنان را به ابزاری برای فریب افکار عمومی و تطهیر خود تبدیل کرده است. انتخاب زنان برای پستهای نمایشی در شرایطی که قوانین و سیاستهای حکومتی همچنان به سرکوب حقوق ابتدایی آنها ادامه میدهد، تنها تلاشی مذبوحانه برای انحراف توجه جهانیان از سرکوب و خشونت علیه زنان در ایران است.
حقیقت را خیابانهای ایران فریاد میزنند، جایی که زنان شجاع بدون ترس از سرکوب، برای حق انتخاب و آزادی واقعی مبارزه میکنند—و این چیزی نیست که بتوان با انتصابهای نمادین آن را خاموش کرد.
ادعای انتخاب آزادانه حجاب؟!
ظریف میگوید که زنان در کابینه «ترجیح میدهند» حجاب داشته باشند. اما حقیقت این است که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، حجاب اجباری است و تخطی از آن عواقب قانونی دارد. این ادعا مانند آن است که بگوییم مردم تحت فشار قوانین سرکوبگرانه «انتخاب» میکنند که تابع باشند. وقتی گزینهای برای انتخاب وجود ندارد، صحبت از “ترجیح” بیمعناست. حقیقت این است که حجاب اجباری در ایران نه یک انتخاب، بلکه ابزاری برای کنترل و سرکوب زنان است. این ادعا که زنان “ترجیح میدهند” با حجاب باشند، در حالی مطرح میشود که هزاران زن شجاع ایرانی در برابر این اجبار ایستادهاند و تاوان آن را با بازداشت، شکنجه و حتی جان خود پرداختهاند.
عدم فشار دولت پزشکیان بر زنان؟!
برخلاف ادعای ظریف، فشارها بر زنان برای رعایت حجاب اجباری همچنان ادامه دارد. گشتهای خیابانی، حجاببان، دوربینهای نظارتی، تهدیدهای شغلی و اجتماعی همه نشان میدهد که سیاستهای جمهوری اسلامی، تلاش میکند زنان را وادار به رعایت اجباری حجاب کند. اما اینکه دولت پزشکیان فعلا از اجرای قانون حجاب و عفاف سر باز زده، به دلیل لطف این دولت نیست، بلکه به دلیل نگرانی از سرگیری اعتراضات گسترده در جامعه بر بستر انقلاب زن زندگی آزادی است که همچنان بر محور رهایی زن استوار است. اعتراض عریان آهو دریایی و کنسرت بدون حجاب پرستو احمدی که هر دو به فاصله کم و در بهبهه تبدیل شدن لایحه حجاب و عفاف به قانون صورت گرفت، زنگ خطرهای گوش خراشی را برای جمهوری اسلامی به خطر درآورد که اگر در زمینه حجاب اجباری فشار را بیشتر کند به موج برگشت عظیمی به سمت خود رژیم باز میگردد.
تناقض با جنبشهای مردمی:
انقلاب «زن، زندگی، آزادی» نشان داد که زنان ایران حجاب را نه بهعنوان یک انتخاب، بلکه بهعنوان ابزاری برای سرکوب میبینند. انقلابی که با رشادت زنان و جوانان و نوجوانان همراه بوده، گواه این است که حکومت برخلاف ادعاهای ظریف، آزادی انتخاب را از زنان و جامعه سلب کرده است. ظریف واقعیت دههها خشونت سیستماتیک و سرکوب علیه زنان را نادیده میگیرد. اما انقلاب «زن، زندگی، آزادی» پاسخی روشن به این انکارها یا همان به اصلاح همیشگی برای ظریف مالهکشیها است؛ زنان ایرانی نه به قوانین مذهبی و قرون وسطایی باور دارند و نه تسلیم زور و فشار میشوند. آنها برای حق انتخاب، آزادی، برابری، سکولاریسم، مدرنيسم، و کرامت انسانی خود و جامعه ایستادهاند و این حقیقتی است که هیچگونه روایتسازی نمیتواند آن را تغییر دهد.
دیپلماسی برای بزک کردن سرکوب:
اظهارات دیپلماتهای جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی چیزی جز تلاش برای بزک کردن چهره سرکوبگر رژیم نیست. از یک سو در خارج از کشور سخن از مدارا میگویند، اما در داخل، سرکوب، بازداشت و کنترل شدید سیاسی-اجتماعی ادامه دارد. در نهایت، مردم ایران، بهویژه زنان، با صدای بلند اعلام کردهاند که آزادی چیزی نیست که رژیم به آنها «اجازه» بدهد؛ بلکه حقی است که باید از این رژیم دیکتاتوری و سرکوبگر اسلامی گرفته شود.