به قلم شیرین شمس
برنامه «زن روز» و برخورد مردسالارانه هیأت داوران با زن طراح لباس
شیرین شمس
در صحنهای از برنامه زن روز که داوران ـ با ریاست مهناز افشار ـ به یک طراح لباس اعتراض میکنند که «لباست باز است و اگر شوهری داشتی، اجازه نمیداد این را بپوشی»، چیزی فراتر از یک انتقاد ساده از پوشش رخ میدهد. این جمله در حقیقت بازتولید همان منطق مردسالارانهای است که سالها زنان را به «ناموس» و «مایملک مرد» تقلیل داده: که میگوید ارزش یک زن نه در انسان بودن، حقوق انسانی و اینجا نه خلاقیت و استعداد او، بلکه در میزان رضایت شوهر و حتی «شوهر فرضی» از بدن و لباسش سنجیده میشود.
این نگاه، خشونتی نمادین است. خشونتی که با زبان تحقیر اعمال میشود و در لایههای عمیقتر و عیانتر، همان مناسباتی است که گشت ارشاد بر اساس آن به خود اجازه میداد دختران و زنان را در خیابان متوقف و تحقیر و بازداشت کند. اینکه یک زن به زن دیگر بگوید «اگر شوهری داشتی…» یادآور همان گفتوگوهای بازجویانه و تحقیرآمیز است که نهایتاً جان ژینا مهسا امینی و بسیاری دیگر را گرفت.
از دلِ شعار زن زندگی آزادی برخلاف این ذهنیت برمیآید: زن، نه مِلک مرد است، نه ناموس و نه سوژه کنترل. او صاحب بدن، زندگی و انتخابهای خودش است.
وقتی داوران یک برنامه تلویزیونی ـ حتی با چهرههایی که خودشان در سالهای اخیر مدعی همدلی با اعتراضات آزادیخواهانه بودهاند ـ به جای حمایت از زنان، همان گفتمان مردسالارانه را بازتولید میکنند، فاصله عمیق خود را با «زن، زندگی، آزادی» نشان میدهند. این تناقض نهتنها اعتماد مخاطب را از بین میبرد، بلکه بهطور نمادین یادآور این واقعیت تلخ است که خشونت علیه زنان میتواند هم بصورت قانونی در خیابان از سوی نیروهای حکومتی رخ میدهد، هم میتواند تحت تاثیر همان قانون ضدزن و فرهنگ برآمده از آن، بازوهایش را در صحنهای رسانهای، پشت میز داوری و حتی از سوی خود زنان دراز کند.
باید به این مغزهای پوسیده در فرمهای فشن گفت دست از سر زنان بردارید و بلندگوی ارتجاع مردسالاری و زن ستیزی نشوید! هر نقدی بر هنر یا طراحی باید بر اساس معیارهای زیباییشناسی، خلاقیت یا نوآوری باشد، نه بر مبنای میزان انطباق با عرفهای جنسیتزده.
بهجای داوری بر بدن و پوشش زن، جامعه نیاز به شنیدن صدای برابری، صدای زن آزاد، صدای رسای زن مستقل از «پدر» و «شوهر» را بشنود تا جامعهای انسانی باشد. زنان نیازمند فضاهای امن هستند، نه تکرار تحقیرهایی که روزی در خیابان به قتل مهسا و نیکا و سارینا و آرمیتا و هزاران تجاوز و جنایت دیگر انجامید.