زنکُشی به دلیل رد درخواست خواستگاری
در رسانهها آمده المیرا، دانشجوی ۲۲ ساله رشته حقوق که بهعنوان صندوقدار در رستوران «شانی» واقع در مجتمع داریوشِ قزوین کار میکرد، روز ۷ مهر ۱۴۰۴ هنگامیکه وارد کابین آسانسور شد و بلافاصله مورد حمله قرار گرفت و با ضربات چاقو جانش را از دست داد؛ تصاویر دوربینهای مداربسته بیرونی نشان میدهد مردی با لباس زرد و کلاه پیش از وقوع حادثه چند بار دکمههای آسانسور را فشار داده و سپس پس از ورود المیرا حمله کرده است. گزارشها میگویند عامل جنایت، که بهعنوان آشپز همان رستوران معرفی شده و در برخی خبرها با حروف اختصاری «ح. ح» (حدوداً ۲۵ ساله) آمده است، ظاهراً پس از شنیدن «پاسخ منفی» المیرا به درخواست ازدواجش دست به قتل زده و پس از آن به منطقه الموت گریخته است؛ طبق گزارشها او در روز ۱۱ مهر در کوههای الموت در حالی که بهعنوان چوپان مخفی شده بود شناسایی و بازداشت شد. پس از دستگیری متهم، مأموران وی را برای بازسازی صحنه به محل جرم بازگرداندند و تحقیقات قضایی برای روشن شدن زوایای دیگر پرونده ادامه دارد.
المیرا قربانی ساختار مردسالار و خشونتی شد که در حکومت ریشه دارد؛ حکومتی مردانی پرورش میدهد که خود را مالک زن میدانند و طاقت «نه» شنیدن ندارند. فقدان امنیت برای زنان در اماکن عمومی و نبود سازوکارهای محافظتی مؤثر، امکان چنین فجایعی را فراهم میکند. حکومتی که همواره زنان را نادیده گرفته، حقوق آنان را به رسمیت نمیشناسد و اقدام مؤثری برای تأمین امنیت و حمایت از آنها انجام نمیدهد، بستر چنین حوادثی را فراهم میآورد. این قوانین و دولت و دستگاه قضایی هستند که همگی باید پاسخگوی این جنایت باشند. اجرای عدالت در این پرونده باید فراتر از مجازات یک فرد باشد. اعدام هم راه حل نیست و تنها صورت مساله را پاک میکند.
جامعه ما نیاز به ایجاد امنیت و اعتماد برای زنان و دختران دارد تا هیچ زنی بهخاطر ایستادن روی حق خود، احساس ترس و ناامنی نکند و به قتل نرسد. این امر مستلزم سرنگونی رژیمی است که نه تنها جان زن نزد آن اهمیتی ندارد بلکه به میدان جنگ با جامعه تبدیل شده است. تشکل انقلاب زنانه بر این باور است پیروزی زن زندگی آزادی، پاسخ این تراژدی اجتماعی سیاسی است. در این مسیر تشکیل جمع ها و گروههای مقابله با خشونت علیه زنان در محل زندگی و کار و تحصیل یک ضرورت واقعی است.