تحصن زندانیان سیاسی زن اوین در واکنش به اعدام‌ها: به این حکومت خونخوار پایان خواهیم داد-
 
زنان سیاسی زندان اوین روز شنبه ساعت ۶ عصر در حیاط بند زنان مراسمی را در اعتراض به اعدام‌های اخیر از جمله اعدام دو نفر در زندان اراک به اتهام سب‌النبی و سه اعدام شده اخیر در اصفهان برگزار کردند.
در این مراسم تعدادی از حاضران دیدگاه‌های خود را مطرح کردند.
نرگس محمدی: حکومت با اعدام و کشتن مردم، به طرز وحشیانه‌ای انتقام جنبش انقلابی را می‌گیرد.
ایران ۱۴۰۲، ایران ۱۳۶۰ نیست. اگر دهه شصت کارکرد اعدام ایجاد رعب و وحشت و سرکوب جریانات و گرایشات مختلف بود که به منظور تثبیت و تداوم حکومت استبدادی انجام می‌شد، اعدام های اخیر ضد این کارکرد را خواهند داشت. یقین دارم که اعدام‌های صورت گرفته، در شرایطی که مردم به پا خواسته و اراده قطعی‌شان برای پایان بخشیدن به حکومت دینی استبدادی قرار گرفته، نه‌تنها به خفقان و سرکوب جامعه و تداوم حکومت نخواهد انجامید، بلکه “چرخه اعتراضات ” عمومی را شدت خواهد بخشید و تصمیم راهبردی رادیکال جنبش انقلابی یعنی پایان بخشیدن به جمهوری‌اسلامی را به قدرت و مطالبه‌ی عمومی مردمی تبدیل خواهد کرد. به نظر من تاوان و پیامد هر اعدام برای حکومت، تکثیر و تشدید قدرت مردمی برای سرنگونی حکومت خواهد بود.
از جامعه جهانی، رسانه‌های بین‌المللی و نهادهای حقوق‌بشری و زنان جهان می‌خواهم برای توقف ماشین خشونت‌بار و بی‌رحم اعدام اقدام عاجل کنند. هر شش ساعت یک اعدام جنایتی‌ست که نباید هیچ‌کس آن را تحمل کند.

گلرخ ایرایی: سکوت مان تاییدی‌ست بر بی‌شرفیِ آمران و عاملان این جنایات و سهیم بودن‌مان است در علم کردن چوبه‌های دار.
دیگر نمی‌توان در کلام جمهوری‌اسلامی را محکوم کرد و خواستار توقف اعدام‌ها شد. ماهیت این رژیم در حذف فیزیکی مخالفان، منتقدان و معترضان به سیاست‌هایش است و پایه‌های ارتجاعی‌اش از روز نخست بر کشتار مخالفان بنا شده است.
تنها راهِ ستیز، کف خیابان است که هر بار اگرچه گامی به پیش، اما به ضرب باتوم و گلوله و ارعاب و عدم سازماندهیِ اعتراضات نافرجام ماند. نه سوار بر خودروهای‌مان و نه بر بالکن خانه‌های‌مان در سیاهی شب. نه با هشتگ و صدور بیانیه و محکوم کردن‌های پی‌در‌پی. مشخصا در کف خیابان، بدون نقابی از “من نبودم‌ها” . برای ستاندن حق‌مان و برای رهایی جان ده‌ها نفری که با اذان صبح فردا و روزهای آتی به دار آویخته خواهند شد. سکوت مان تاییدی‌ست بر بی‌شرفی آمران و عاملان این جنایات و برابر است با حمایت هم‌پیمانان بین‌المللی‌شان که منافع روابط دیپلماتیک را به تعطیلی سفارت‌خانه‌هایشان ترجیح داده‌اند.
سکوت و پس‌نشستن ما و نالیدن و در لفافه محکوم کردن‌مان، سهیم بودن‌مان است در علم کردن چوبه‌های دار و دیگر جنایات رژیم.
مسیر انقلاب از کف خیابان میسر است و تنها راهِ پیش رو سرنگونی بنیان استبداد است.

فائزه هاشمی: اگر حکومت در مجازات خلافکاران جدی‌ست، پس کیفر عاملین کشتارها در دهه‌ شصت، قتل‌های زنجیره‌ای، جنبش سبز و … چه شد؟
اعدام و گرفتن جان انسانها در جمهوری اسلامی به یک روند روزمره و نفرت‌انگیز تبدیل شده است. اعدام سه نفر در اصفهان، دو نفر در تهران، ۲۰۹ اعدام در پنج ماه، ۵۸۰ اعدام در یکسال، ۱۴ اعدام در یک روز، ۲۲ اعدام در دو هفته و … .
حکم اعدام با عناوین مختلف به ابزاری برای بستن دهان منتقدان و معترضان و دگر‌اندیشان و همچنین فرار از پاسخ‌گویی نسبت به وضعیت اسف‌ناک کشور و نه برای مبارزه با جور تبدیل شده و نشانه‌ی ترس از مردم است. هرگونه حکمی بدون برگزاری دادگاه علنی با حبس متهم در سلول‌های انفرادی و اعمال فشارهای جسمی و روانی که منجر به اعترافات اجباری می‌شود و سرعت و عجله در صدور احکام بدون ارائه ادله و اسناد در مغایرت با کلیه‌ اصول و استانداردهای یک دادرسی عادلانه است. اعدام با هر عنوانی از جمله سب‌النبی، توهین به مقدسات، محاربه، ارتداد، افساد‌فی‌الارض و حتا جرائم مواد مخدر در شرایط امروز ما که عدالت به مسلخ رفته است محکوم است. حاکمان در طول تاریخ در این اندیشه بوده‌اند که با ایجاد ترس و وحشت و سیاست‌‌های تروریستی می‌توانند بیشتر در قدرت باقی بمانند. اما نمی‌دانند که با کشتن بی‌گناهان نه پایه‌های حکومت محکم می‌شود و نه دین حفظ می‌گردد.
اگر به زعم خود در مجازات خلاف‌کاران جدی هستند، پس کیفر عاملین کشتارها در دهه شصت، قتل‌های زنجیره‌ای، جنبش سبز، دی ماه ۹۶، آبان ۹۸، جنبش مهسا، به موشک بستن هواپیمای اوکراینی، قتل‌های ناموسی و مجازات عاملان اسیدپاشی و … چه شد؟ آیا این قربانیان فرزندان این آب و خاک نیستند؟ چه فجایع دیگری بایستی رخ دهد تا متوجه شوند ارتباط با مردم را از دست داده‌اند؟ تا کی می‌شود بر خون مردمان حکومت کرد؟ سواستفاده از دین برای حفظ حکومت به چه قیمتی‌ست؟ وجدان و انصاف و عدالت کیلویی چند؟
به یاد داشته باشیم زندگی در چنبره دروغ و بی‌عدالتی، اگر همگانی شود می‌تواند نظام مبتنی بر دروغ را برپا نگاه دارد. زیستن در دایره حقیقت نیز زمانی موثر است که به یک امر فراگیر تبدیل شود و در آن صورت پایه‌های نظام مبتنی بر دروغ را متزلزل خواهد کرد.

نسرین خضری جوادی: هنوز خون جوانان از کف خیابان‌ها جمع نشده‌، شاهد اعدام جوان بیشتری هستیم.
ماشین اعدام و سرکوب جهوری‌اسلامی سر باز ایستادن ندارد. چهار دهه از قدرت گرفتن این رژیم می‌گذرد. از همان ابتدای به قدرت رسیدن‌شان، هر روز خبر سربه‌دار شدنِ جوانان شریف‌مان را شنیده‌ایم. آیا سکوت در مقابل چنین جنایتی ننگ و خفت نیست؟ جوانان رشید و شجاع‌مان فقط به دلیل مطالبه آزادی و زندگی‌ای که از آنها سلب شده دست به اعتراض می‌زنند و در هر دوره از اعتراضات تعداد زیادی از جوانانِ آگاه و خوش‌فکر، دستگیر و پس از ماه‌ها شکنجه و انفرادی، گاه عجولانه در نمایش‌های کثیف اعتراف‌گیری‌های ساختگی و اجباری که از صدا و سیمای ملی خودشان پخش می‌شود سربدار می‌شوند.
تصمیم‌ گیرندگان این جنایات باید بدانند که روز محاکمه آنان هم در دادگاه‌های عادلانه و مردمی فرا خواهد رسید.
نه چوبه‌های دار برچیده شده و نه خون جوانان از کف خیابان جمع شده. پس بی‌صبرانه در انتظار محاکمه تمامی جنایت‌کاران هستیم.
زنده باد آزادی و برابری.
زنده باد زندگی.

شکیلا منفرد: اگر امروز اعتراض نکنیم فردا نوبت خودمان است.
در این مدتی که اعدام‌ها افزایش یافته، به جمله‌ی معروفی می‌اندیشم. اول سراغ کمونیست‌ها رفتند، سکوت کردیم چون کمونیست نبودیم. بعد سراغ سوسیالیست‌ها رفتند. سکوت کردیم، چون سوسیالیست نبودیم. به سراغ خودمان آمدند و دیگر کسی نمانده بود تا به اعتراض برآید.
فرقی نمی‌کند به چه جرمی اعدام شده‌اند. اگر امروز اعتراض نکنیم فردا نوبت خودمان است.
ویدا ربانی: جهان باید مسیر دیگری را با جمهوری اسلامی در پیش بگیرد
گفتنی ها با حکومت را سالها پیش گفته ایم. آنها هم پاسخ داده اند. پاسخشان به نان، به آزادی،به زن، به مرد، به زندگی و به هر فضیلتی که فریاد زده ایم گلوله و سرکوب بوده است. گلوله برای هر عضوی از تن هر شهروندی که جنبشی دارد. پاسخ هر اعتراض خونی است که جاری میشود در خیابان، دلمه می‌بندد در رگ های اعدامی ها و چشم هایی که از بافت های متلاشی شده تخلیه میشوند. با جلاد چه حرفی برای گفتن میتوان داشت؟ شرم دارم که این مردم رنجور و مصیبت دیده را خطاب قرار دهم. مردمی که از هیچ ایثار و شجاعتی برای برچیدن این ظلم دریغ نکرده اند. سعید یعقوبی، صالح میر هاشمی و مجید کاظمی نه اولین و نه آخرین قربانیان مبارزه با ضحاک زمانه ما هستند. ثانیه به ثانیه تداوم این حکومت جنایت علیه بشریت است. بیش از ۴۰ سال با جمهوری اسلامی از در مدارا و محکوم کردن ها و ابراز تاسف ها در آمده اند، این کافی نبوده و نیست. مردم ایران مدت هاست که از جمهوری اسلامی عبور کرده اند، این جهان است که باید مسیر دیگری را با جمهوری اسلامی در پیش بگیرد.

سپیده قلیان: چقدر می‌توان برای این مردم و وطن جنگید؟
این عزیزان که رفتند برای ما بی‌وطنان و وحشت‌زدگان از مرز، همگی مفهوم وطن بودند. آنگاه که تمامی بمب‌های بشر بر سر ما خوزستانی‌ها آوار شد، آن هنگام که بوی نفت باید می‌دادیم تا مام وطن ما را بپذیرد و چقدر میهن برای‌مان چندش‌آور بود و مو به تن‌مان سیخ می‌کرد. اما این جوانان، همین‌ها که صدای‌شان در گوش‌مان در سالن ملاقات به نقل از خانواده‌های‌مان می‌پیچد: “عزیز این مال ورزشه” .
همین‌ها وطن را برای ما آورده‌اند و گفته‌اند کار می‌کنیم تا پیش از تمام شدن چاه‌های نفت این‌ها از اینجا بروند.
چقدر مفهوم وطن با یادآوری چهره‌های‌تان از همین صفحه‌ تلویزیون لکنتیِ بیست‌و‌سی شیرین است. چقدر می‌توان برای این مردم و وطن جنگید؟ برای وطن به معنای کومار.
کومار به معنای زن، زندگی، آزادی.
حالا تکلیف‌مان روشن‌تر شده. تکلیف‌مان را روشن‌تر کردند و رفتند. این‌ها پیش از تمام شدن چاه‌های نفت خواهند رفت. ما در وطن‌مان عاشقانه خواهیم رقصید.

بهاره هدایت: مردم همیشه پیشرانِ اعتراضات بوده‌اند و تمام مخاطراتش را نیز به جان خریده‌اند.
به نظر من همیشه مردم پیشران اعتراضات بوده‌اند. به محض اینکه فرصتی داشته‌اند به خیابان آمده‌اند و تمام مخاطراتش را هم به جان خریده‌اند. برعکس اگر نقص یا فقدانی هم به چشم می‌خورد، از جانب نیروهای سیاسی است. نیروها و جریانات سیاسی‌اند که باید استلزامات وضعیت، یعنی منطق حاکم بر وضعیت را درک کنند و به آن بی‌اندیشند و فقط عطف به این استلزامات است که می‌توانند برنامه سیاسی‌ای را تدارک ببینند که منجر به پیروزی معترضین شوند.
اگر می‌گوییم براندازیم، اگر می‌گوییم جمهوری اسلامی دشمن مردم ایران است، باید بدانیم که در درون خود این گزاره‌ها منطق و استلزامات عمل سیاسی ما نهفته است.
مردم دارند با همین منطق مبارزه می‌کنند ولی بسیاری از نیروها و جریانات سیاسی، گرچه با این گزاره‌ها و با این اعتراضات موافق‌اند اما منطق حاکم بر آن را گویا که جدی نمی‌گیرند و بنا بر این امکان تدارک برنامه سیاسی‌ای که اعتراضات را به پیروزی برساند ندارد. در واقع این امکان را از خودشان و از مردم دریغ می‌کنند. کارویژه نیروی سیاسی این نیست که وقتی مردم به خیابان می‌آیند و با دشمن‌شان می‌جنگند، فقط آنان را تشویق کند یا قاتلان و سرکوب‌گران را محکوم کند. این کارها وظیفه انسانی ماست اما کارویژه نیروها و جریانات سیاسی فراتر از این است. آنها باید با درک الزامات وضعیت برنامه گذار پیروزمندانه را طراحی کنند.

زهره سرو: وقتی عملکرد حکومت دیکتاتوری یک بام و دو هواست.
باز هم حکومت اشغالگر ضحاک بهترین دفاع را حمله دانسته و با اعدام قصد ارعاب و عقب نشاندن مردم را دارد. اما اعدام نه‌تنها بازدارنده نیست بلکه نتیجه عکس خواهد داشت. حال چرا یک بام و دو هوا؟
زمانی که حکم اعدام محکومان خانه‌اصفهان اجرا شد و متهم ردیف اول به موجب کشیدن سلاح کمری و به سفسطه سران رژیم موجب تهدید امنیت روانی جامعه شد، چرا کسی مداح هفت‌تیر کشِ بیت‌الشیطان را مجازات نکرد؟ در صبح‌گاه سی‌ام که اعدام شهروز سخنوری اجرا شد چرا کسی خواستار مجازات مشوقان فساد و فحشا در قالب دین که سرویس جنسی به عراقیان را هم‌طراز زیارت کربلا می‌دانند نشد؟ قاری لواط‌کار سعید طوسی چرا از اعدام مصون ماند؟ تفاوت در مجازات.
هیچ‌گاه اعدام و ایجاد ارعاب برای هیچ دیکتاتوری حاشیه امن بوجود نیاورده است. به زودی شاهد خیزش سراسری مردم خواهید بود و سرنگونی از رگ گردن به شما نزدیکتر است. ما قاطعانه به این حکومت خونخوار و زن‌ستیز پایان خواهیم داد.
آنکه اسب داشت، غبارش فرو نشست / این عوعوی سگان شما نیز بگذرد.

در پایان مهوش شهریاری ضمن تسلیت به خانواده‌های اعدام شدگان از شدت گرفتن اعدام‌ها ابراز تاسف و نگرانی کرد.

At vero eos et accusamus et iusto odio digni goikussimos ducimus qui to bonfo blanditiis praese. Ntium voluum deleniti atque.

Melbourne, Australia
(Sat - Thursday)
(10am - 05 pm)
Melbourne, Australia
(Sat - Thursday)
(10am - 05 pm)
Melbourne, Australia
(Sat - Thursday)
(10am - 05 pm)
Melbourne, Australia
(Sat - Thursday)
(10am - 05 pm)