روایت ملیکا قراگوزلو از نحوه بازداشتش در رابطه کارزار حجاب بی حجاب
ملیکا قراگوزلو دانشجو و از مخالفین حجاب اجباری که در آبان ۹۸ بازداشت و به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده بود، بار دیگر در تیر ماه ۱۴۰۱ و در پی راه اندازی کارزار حجاب بی حجاب و انتشار فیلم بدون حجاب بازداشت شد.
او به مناسبت سالگرد ۲۱ تیر روز حجاب بی حجاب، روایت خود از نحوه بازداشتش را در شبکه های اجتماعی منتشر کرد. او اینگونه روایت میکند:
«۲۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲ و نیم شب. در حیاط قفل است. از دیوار بالا رفته، در صاحبخانه را میزنند که «حاجآقا باز کن، ما پلیسهای خوبی هستیم و آمدهایم یک سارق مسلح بد را بگیریم.» زنگ ساختمان را میزنند. مادر هراسان از پشت در میگوید «بفرمایید» آقایان هم میفرمایند که چون وقت سر خاراندن ندارند، این ساعت مزاحم شدهاند تا راجع به همسایه طبقه بالا تحقیق کنند.
در که باز میشود، ۱۲ -۱۰ مرد به داخل خانه یورش میآورند (البته یک زن تزئینی نیز همراهیشان میکند). خواهرم که بیرون آمده بود را با خشونت داخل اتاقش پرت کرده و در را محکم به رویش میبندند. پس حالا یک ضدانقلاب در تنها اتاق باقی مانده، خوابیده است.
با صدای تقتق در اتاق، چشمانم را باز کرده و به مرد غریبهای که لای در ایستاده، خیره میشوم. چند پلک میزنم، گو هنوز در رویا به سر میبرم. مرد دیگری لای در ظاهر میشود که تنها نظارهگر نیست، بلکه فیلمبردار صحنه جرم است! سر جایم مینشینم و جز لباس زیر، چیز دیگری بر تن ندارم (البته که حجاب فقط برای خیابان است و به آنها محرمم!)
حتی چند ماشین و موتور هم اسکورتم کردند! خدا لعنت کند این سارق مسلح را!
۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲ و نیم شب. این مرتبه دیگر زحمت بالا رفتن از در را به خودشان نداده و قفل را میشکنند. به همین سادگی! این مرتبه زبانم درازتر است. میگویند «دانشگاه را به آتش کشیدی.» میگویم «کاش آن خراب شده را به آتش کشیده بودم که امروز دانشگاه رفتن هم جرم نباشد.» مادرم میگوید «میخواهید یک ۲۲ ساله دیگر هم روی دستتان بماند؟» آنها هم تهدید میکنند که «حرف اضافه نزن وگرنه خودت را هم میبریم.»
این مرتبه نیز با بادیگارد شخصی به استقبالم آمدهاند! میگویم «چرا فکر کردید من از شما میترسم؟» اما اعتقاد دارند که روش همین است و قراری بر ترس نیست.
بله آقایان، یورش نیمه شب به خانه یک ضدانقلاب که وحشیانیه نیست، یک وظیفه انقلابیست!»