بررسی لایحه از پیش شکست خورده “حجاب و عفاف” و بن بست جمهوری اسلامی در برابر بیحجابی سراسری – شیرین شمس
در هفته اول خرداد ۱۴۰۲ و در ششمین هفته از کارزار شنبه تا شنبه بیحجابی سراسری، که از شنبه ۲۶ فروردین در مقابل ادعای احمدرضا رادان کلید خورد و نیز با پیشروی کمپین تابستان سخت برای جمهوری اسلامی، لایحه حجاب و عفاف به تصویب رسید. لایحه ای که با یک دور خواندن آن میتوان ارزیابی کرد که این لایحه که بر پایه جریمه نقدی و غیرنقدی و گرفتن گلوی شهروندان به ویژه زنان از دریچه معیشت و خدمات اجتماعی است، نه تنها قادر به مهار بیحجابی سراسری نیست و یک طرح از پیش شکست خورده است، بلکه خود به بحران دیگری برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
درجه اهمیت سیاسی این لایحه در این می باشد که موج بیحجابی به عنوان یکی از دستاوردهای انقلاب زن زندگی آزادی، تا لایه ها و سطوح عمیقی در جامعه نفوذ کرده و در شش هفته گذشته علیرغم پلمب های مکرر، توقیف خودروها، و گسیل نیروهای پیاده نظام و سازمانیافته حکومتی در اماکن عمومی برای مهار بیحجابی و زنان بدون حجاب، کارزار بیحجابی سراسری با قدرت فزاینده ای به پیش رفته است. این پیشروی روزافزون که در متن انقلاب جاری رخ میدهد، چنان فشار عظیمی بر حکومت وارده کرده که حاضر شده چنین لایحهای را حتی با عجله و بدون هماهنگی بین بخشهای مختلف رژیم به تصویب برساند.
یک هدف این لایحه در مهار بیحجابی با حمله به دستاوردهای جنبش نوین رهایی زن و انقلاب زن زندگی آزادی، و حمله به زنان به عنوان نیروهای اصلی و موتور محرکه انقلاب جاری است، و اما بُعد دیگر آن پایان دادن به فشارهای درون حکومتی است که بخشهایی از حکومت را متهم به بی عملی در برابر گسترش موج بیحجابی سراسری میکند و هشدار میدهد که رها کردن حجاب به تضعیف رژیم و پیشروی جامعه منجر میشود.
تنها ساعاتی پس از انتشار این لایحه، تشتت و بهم ریختگی در بین صفوف نظام، اختلاف بین قوای سه گانه، بالا می گیرد و خبر امکان استعفای دبیر ستاد امربه معروف و نهی از منکر رسانه ای میشود. این نتیجه ابتدایی از لایحه مذکور نمایانگر بی افقی کامل جمهوری اسلامی در برابر بیحجابی سراسری و بن بست حکومت در مهار زنان است، و بحران حکومت اسلامی که بر پایه ایدئولوژی ضدزن اسلام بنا شده را، تشدید میکند.
نمونه های شاخص واکنش اعتراضی درون حکومتی به این لایحه را میتوان در روزنامه امنیتی کیهان یافت که همان ابتدا نوشت این لايحه “انگار برای گسترش بیحجابی” است. واکنش علم الهدی نیز قابل تامل است که در اعتراض به این لایحه اظهار داشته که “این لایحه حجاب، گویا لایحه صیانت از بی حجابی است” و تاکید کرده “اگر بیحجابی نهادینه شود و حجاب براندازی شود، بسیاری از مسائل زیر پا گذاشته می شود”. این دو نمونه واکنش در راستای واکنش هایی است که هشدار میدهند اگر خاکریز حجاب را از دست حکومت خارج شود، خاکریزهای بعدی را نیز از دست می رود، لذا باید سختگیرانه تر و با روشهای اقتدارگرایانه، حجاب را حفظ و بیحجابی را مهار کرد. فلذا این لایحه از منظر ایندست از مقامات و سران رژیم، عملا کارایی ندارد، چه بسا به تقویت بیحجابی می انجامد.
همچنین واکنشهایی مبنی بر اینکه طرح های موجود میتواند به ضرر رژیم تمام شود هم صورت گفته. چنانچه نماینده تبریز در مجلس با انتقاد بر پلمب های مکرر گفته با “رویکردی که با پاساژها و مغازهها برخورد میشود، باید کلا شهر را بست”. حتی تاکید کرده “اینکه مقابله با پدیده کشف حجاب را به دوش کسبه بیندازیم، قطعا سبب درگیری مردم با مردم خواهد شد”. این اظهار نظر در راستای گفتمانی است که در فضای سیاسی به راه افتاده مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی با پلمب مراکز کسب و کار، به گفتمان “اعتصاب عمومی” در عرصه “مبارزه علیه حجاب اجباری” دامن میزند و بستر و دریچه ای برای ورود بخشهای دیگری از جامعه به جز زنان و دانشجویان و دانش آموزان به “اعتراضات” موجود در این عرصه باز میکند.
واکنش هایی هم مبنی بر اینکه حکومت در بن بستی گرفتار شده نیز وجود داشته. از آنجاییکه آخوندی به نام خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفته “افرادی که حجاب ندارند مجرم اند و باید دستگیر شوند ولی با توجه به شمار مجرمین اجرای آن امکان پذیر نیست”.
اما نگاهی به کلیت لایحه حجاب و عفاف نشان میدهد این لایحه یک “سند” است، و تصویری نسبتا واضح از “نابودی حجاب” و گسترش بیحجابی سراسری است. چرا که این لایحه قرار است در سطوح مختلف جامعه، از خیابان و سامانه حمل و نقل و فروشگاهها و مراکز خرید و رستوران و کافی شاپ و سینما و پارک جنگلی و مراکز تفریحی و هر مکان عمومی، تا ادارات دولتی به مهار بیحجابی بپردازد و مدیران دولتی که نسبت به بیحجابی بی تفاوت هستند را ملزم به تبلیغ حجاب کند. همین نمونه کافیست که بدانیم عمق نفوذ بی حجابی تا چه سطوحی در جامعه حاکم است و چگونه از همه طرف جمهوری اسلامی را محاصره کرده است.
یکی دیگر از ابعاد مورد توجه در این لایحه موقعیت شبکه های اجتماعی است که نشان میدهد یک بخش مهمی از جبهه مبارزه با جمهوری اسلامی است. پر واضح است که این ابزار که همواره از آن به “ابزار انقلاب” یاد کرده ایم، به میزان بالایی در پیشروی بیحجابی سراسری اثر گذار است چنانچه قرار است از طریق اجرای این لایحه، مهار بیحجابی و جلوگیری از تبلیغ برای آن در شبکه های اجتماعی در اینترنت نیز صورت بگیرد.
مساله دیگر، ریزش از حکومت و فاصله گیری از سیاستهای ضدزن حکومت است. بحران سازی برای حکومت توسط سلبریتی ها و چهره های شاخص هنری و ورزشی و سینمایی و ورزشی و سیاسی با بیحجابی و یا حمایت از مبارزه علیه حجاب اجباری چنان حاد بوده که در این لایحه برای این طیف از جامعه نیز بندی اختصاص داده شده که نشان میدهد طیفی که جمهوری اسلامی با هر ترفندی تلاش کرده در کنار سیاست های خود تعریف و در بین صفوف خود بگنجاند، روز به روز از صف این حکومت جدا میشوند و از سیاستهایش بیشتر فاصله میگیرند، و حتی با برداشتن حجاب یا اعلام موضع در مکانهای عمومی یا شبکه های اجتماعی، مرزبندی خود را با حکومت اسلامی در عمل نیز نشان میدهد.
مورد بسیار مهم دیگر در این لایحه، رد پایی از وحشت و هراس جمهوری اسلامی از هر تذکر و تعرض سر مسئله حجاب است که میتواند به تجمعات و اعتراضات بزرگ و سراسری در دل انقلاب زن زندگی آزادی بیانجامد. چنانچه در بند هشتم لایحه هرگونه توهین، افترا، تهدید، ضرب و جرح و یا نقض حریم خصوصی تحت عنوان امر به معروف و یا نهی از منکر نسبت به زنان بدون حجاب، را جرم انگاری کرده است. این خود گواه این واقعیت است که جمهوری اسلامی پس از عقب نشینی با جمع کردن گشت ارشاد، در این حیطه وادار به عقب نشینی شده و بر این امر آگاه است که جامعه ای را که با هر جرقه ای آماده انفجار است، نباید در چنین موقعیتی قرار دهد. بر مبنای همین بند لایحه، یک فعال رسانهای اصولگرا ادعا کرد که محمد صالح هاشمی گلپایگانی، دبیر ستاد امربه معروف و نهی از منکر در اعتراض به محتوای لایحه “حجاب و عفاف” در حال استعفای اعتراضی است و حتی این ستاد قرار است یک “لایحه مجزا” تهیه کند. در همین رابطه انجمن اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم در نامهای به رییس مجلس با انتقاد از لایحه «حجاب و عفاف»، از بیحجابی به عنوان یک “پدیده شوم” یاد کرد و با اشاره به “وجود بندهای دو پهلو در لایحه حجاب و عفاف بر تضعیف و تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر”، متذکر شد.
در پایان مروری کنیم بر هشدار معاون ابراهیم رئیسی که قبل از تصویب لایحه حجاب و عفاف گفت «جمهوری اسلامی بدون حجاب اصلا معنایی ندارد». از همین یک جمله میتوان نتیجه گرفت که جامعه و در صف مقدم آن زنان، مسیر کاملا درستی را می پیمایند. “حجاب” به عنوان “خاکریز اول حکومت اسلامی”، در “انقلاب زن زندگی آزادی” عملا از دست خارج شده و بدست مردمی افتاده که عزم راسخ برای سرنگونی جمهوری اسلامی دارند. لذا باید با همین جهت گیری سیاسی و سازماندهی روزافزون اجتماعی، تقویت و ایجاد تشکلها و گروههای و جمع های شهری و محلی، دانشجویی و دانش آموزی، و بواسطه کارزار “از شنبه تا شنبه بیحجابی سراسری” را به عنوان یک پیروزی و دستاورد به رُخ بکشیم و در پیشروی کمپین “تابستان سخت” برای جمهوری اسلامی تلاش و سازماندهی خود را روزافزون کنیم.
فتح خاکریز حجاب و شکست جمهوری اسلامی در بازپس گیری آن این پیام را به ما مردم انقلابی؛ به ما زنان و دانشجویان و دانش آموزان و جوانان و نوجوانان میدهد که ما توانستیم با هدف قرار دادن حجاب که یکی از ستونهای خیمه جمهوری اسلامی است، با مبارزه مستمر و قدرتمند و با سازماندهی، باعث فرو ریختن این ستون شویم. ستونی که از تظاهرات هشت مارس روز جهانی زن سال ۵۷ مورد هدف قرار دادیم و انقلاب زنانه علیه حجاب و قوانین اسلامی را آغاز کردیم. همین لایحه اخیر گواه یک واقعیت انکار ناپذیر است که حجاب به عنوان یکی از بنیان های ایدئولوژیک حکومت اسلامی به یمن انقلاب زن زندگی آزادی و بر پایه بیش از چهار دهه مبارزه مستمر زنان شجاع و جسور و مبارز و جنبش نوین رهایی زن، و به عنوان یکی از مکانیزم های روی کار آمدن حکومت اسلامی، عملا نابود شده است، و ما که متعلق به جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و جنبشی بر پایه انسانیت، ارزشهای جهانشمول، مدرنیسم و سکولاریسم هستیم، پیروز این جدال نابرابر با حکومت اسلامی بوده ایم که حتی با تهدید و زندان و شکنجه و تجاوز نتوانست بر قدرت انقلابی زنان ایران فائق آید.
حال وقت آنست که با سربلندی از پیروزی و فائق آمدن بر حکومت جنایتکار اسلامی و با حفظ خاکریز اول حکومت که در یک جنگ نابرابر فتح کردیم، شیوه مبارزه مصمم، مستمر، روزمره با سازماندهی هر چه بیشتر را الگویی برای همه عرصه ها در نظر داشته باشیم و در تمامی عرصه های مبارزه علیه بیحقوقی و ستم و سرکوب و جنایت و کشتار، بکار بگیریم و خاکریزهای بعدی را یکی پس از دیگری فتح کنیم. خاکریز بعدی می تواند اعدام باشد تا ما اسلحه اعدام را نیز از دست حکومت جلاد اسلامی دربیاوریم. انقلاب زن زندگی آزادی با فتح این خاکریزها، قطعا به پیروزی نزدیک تر خواهد شد و جمهوری اسلامی را هر چه بیشتر بسمت سرنگونی خواهند راند.
شیرین شمس
۷ خرداد ۱۴۰۲
۲۸ مه ۲۰۲۳