تشکل دانشجویان پیشرو به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو در ایران، و در آستانه ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، گزارشی تهیه کرده که به نقش فاحش حقوق دانشجویان توسط جمهوری اسلامی در بازه زمانی ۱۶ آذر ۱۴۰۲ تا ۱۶ آذر ۱۴۰۳ می پردازد که بشرح ذیل است:
گزارش تحقیقی از یکسال نقض حقوق انسانی دانشجویان در دانشگاههای سراسر کشور منتهی به آذر ۱۴۰۳
- انتشار به مناسبت ۱۶ آذر ۱۴۰۳ و در تحسین مبارزات درخشان دانشجویان در ایران
دهم دسامبر، روز جهانی حقوق بشر است. به همین مناسبت، گزارش حاضر قصد دارد تا بر دانشگاههای ایران نور بتاباند و تصویری مختصر، اما جامع از مصادیق نقض فاحش حقوق انسانی دانشجویان توسط جمهوری اسلامی ارائه دهد. دانشگاه همواره در اذهان عمومی مردم ایران جایگاه ویژهای داشته و خاستگاه بسیاری تحولات در فضای سیاسی جامعه بوده است؛ بنابراین این نوشته تلاشی است تا نشان دهد، حکومت آپارتاید جنسیتی در ایران که از دشمنان اصلی حقوق بشر در جهان امروز است، چگونه و از طریق چه مکانیسمها و ابزارهای سیاسی، امنیتی، قضایی و اقتصادی تلاش میکند تا سد راه مبارزات دانشجویان مدافع آزادی و برابری شود.
البته آنچه در ادامه خواهیم خواند، تنها گوشهای از ابعاد سرکوبی است که در بازه زمانی یکساله (از پاییز ۱۴۰۲ تا پاییز ۱۴۰۳) صورت گرفته و به دلایل گوناگون مختص شرایط کشور، دسترسی آماری به کل گستره سرکوب امکانپذیر نیست؛ اما برای ما مردم ایران همین قدر اطلاعات مختصر کافی است تا از همه سازمانها و نهادهای بینالمللی حامی حقوق بشر، اتحادیههای دانشجویی و کارگری، دولتها و فعالین سیاسی دنیا بخواهیم که جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند تا به سرکوب دانشجویان و اساتید در دانشگاههای ایران خاتمه دهد. دانشجویان و دانشگاه، این موتور محرکه انقلاب زن زندگی آزادی زیر ضرب شدید سرکوب است و امروز بیش از هر زمانی نیازمند حمایتهای وسیع بینالمللی است.
بازداشت و زندان دانشجویان:
از آنجا که در سالهای اخیر، جمهوری اسلامی از الگوریتمهای چندگانهای برای بازداشت دانشجویان معترض بهره برده، در این قسمت تلاش کردهایم تا با دستهبندی دانشجویان، فهم موضوع را تسهیل کرده باشیم. چنین دستهبندی از آن رو ضروری است که دیگر با الگوی ساده «دانشجوی آزاد یا زندانی» روبرو نیستیم؛ بسیاری به قید وثیقه آزاد میشوند ولی همچنان با پابند الکترونیکی در حبس خانگی هستند؛ عدهای دیگر پرونده قضایی باز دارند و به رغم آزادی ظاهری که دارند از تمامی امکانات اجتماعی محروم هستند؛ و عدهای دیگر هم ناچار میشوند برای حفظ امنیت خود از ایران خارج شوند. اینها نمونههای از رفتار حکومت در سالهای اخیر با دانشجویان معترضی است که بازداشت شدهاند.
الف: دانشجویانی که همچنان در زندان هستند (این لیست میتواند کاملتر شود):
۱. آرمیتا پاویر، دانشگاه مدنی تبریز
۲. امیرحسین مرادی، دانشگاه صنعتی شریف
۳. حامد قرهاوغلانی، دانشگاه بهشتی تهران
۴. خشایار سفیدی، دانشگاه هنر تهران (مورد خاص: در صورتی که توماج صالحی آزاد شده و از همه اتهامات تبرئه شده، اتهام خشایار سفیدی اعتراض به صدور حکم اعدام توماج صالحی است)
۵. دانیال عباسزاده، دانشگاه آزاد مشهد
۶. سمانه اصغری، دانشگاه خوارزمی
۷. سینا محمدی، دانشگاه کردستان
۸. ضیا نبوی، دانشگاه علامه تهران (مورد خاص: حکم اخیر این دانشجو مرتبط به اعتراض به مسمومیت سریالی دانشآموزان یا حمله شیمیایی به مدارس است. در حالیکه با گذشت دو سال از آغاز این حملات شیمیایی، حتی یک نفر از عاملین این جنایت بازداشت نشدهاند.)
۹. علی یونسی، دانشگاه صنعتی شریف
۱۰. فاطمه (میلان) خواجهای، دانشگاه زاهدان
۱۱. مریم دریس، دانشگاه ساوه
۱۲. مطهره گونهای، دانشگاه تهران
ب: دانشجویانی که به قید وثیقه آزاد هستند (این لیست میتواند کاملتر شود):
۱. ارژنگ مرتضوی، دانشگاه خوارزمی
۲. حمید حاجی عبدلیپور، فعال سابق دانشجویی دانشگاه امیرکبیر
۳. خسرو بهادری قشقایی، دانشگاه شیراز
۴. دینا قالیباف، دانشگاه بهشتی تهران
۵. سجاد حاجمحمدی، دانشگاه آزاد تهران مرکز
۶. سردار شاهمرادیان، دانشگاه علمی کاربردی سنندج
۷. سها مرتضایی، دانشگاه تهران
۸. علی غلامی، دانشگاه علم و صنعت
۹. فهیمه سلطانی، دانشگاه اصفهان
۱۰. کبری غلامی، دانشگاه الزهرا تهران
۱۱. محمد شباهتی، دانشگاه تهران
۱۲. محمدمهدی وثوقیان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
ج: دانشجویانی که در دوران آزادی مشروط از کشور خارج شده اند (این لیست میتواند کاملتر شود):
۱. آیدا شاکرمی، دانشگاه بهشتی تهران (خواهر دادخواه نیکا شاکرمی)
۲. الهه اجباری، دانشگاه تهران
۳. نازیلا معروفیان، دانشگاه علامه تهران
د: موارد دیگر (این لیست میتواند کاملتر شود):
۱. آهو دریایی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران (به ادعای مقامات حکومت تحت نظارت خانگی است. او پیش از آن تحت عنوان «بیمار روانی» در بیمارستان روانی امینآباد نگهداری میشد؛ مکانی بدنام که زندانیان سیاسی را برای شکنجه روانی به آنجا منتقل میکنند)
۲. پریسا صالحی، دانشگاه تهران (در شهریور۱۴۰۳ در پی پایان دوره محکومیت آزاد شد)
۳. سپیده رشنو (اجرای حکم او پس از دو بار احضار به زندان، همچنان معلق است)
۴. هستی امیری، دانشگاه علامه تهران (در مرداد ۱۴۰۳ در پی پایان دوره محکومیت آزاد شد)
برای درک میزان بازداشتها و به طور کل سرکوب دانشجویان در دو سال گذشته بدون شک باید ریشه مساله، یعنی نقشآفرینی دانشجویان در دل انقلاب زن زندگی آزادی را مد نظر داشته باشیم. وبسایت «نمای انقلاب» در گزارش آماری خود تعداد تجمعات صورت گرفته در دانشگاههای ایران از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ تا پایان آذرماه همین سال را ۶۰۱ مورد برآورد کرده است. بر اساس این گزارش بیشترین تجمعات در یک روز متعلق به تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۱ یعنی مراسم چهلم مهسا ژینا امینی است که حداقل در ۴۵ دانشگاه کشور به صورت همزمان تجمعات اعتراضی برگزار شده است. نمای انقلاب همچنین تعداد دانشگاههای درگیر در اعتراضات در این مقطع زمانی را ۲۱۴ دانشگاه و تعداد شهرهایی که در آنها اعتراضات دانشجویی رخ داده را ۶۱ شهر اعلام کرده است. همچنین باید به آمار افشا شده مرکز حراست وزارت علوم جمهوری اسلامی توجه کرد که آمار دانشجویانی که مشارکت مستقیم و فعالانهای که در همین برهه زمانی در اعتراضات و اعتصابات داشتند، بیش از ۷۰ هزار نفر برآورد شده است.
با نظرداشت این دخالتگری دانشجویان است که آمار سرکوب در دانشگاه معنای تازهای پیدا میکند. آنچنان که به گزارش تحقیقی خبرنامه امیرکبیر که به مناسبت دومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی منتشر شد، از شهریور ۱۴۰۱ تا پایان اسفند ۱۴۰۲، بیش از ۸۰۴ دانشجو شامل ۵۹۸ دانشجوی مرد و ۲۰۶ دانشجوی زن دستگیر و بازداشت شدند. دانشگاههای صنعتی امیرکبیر (پلیتکنیک تهران) و علامه طباطبایی هر کدام ۱۱۵ دانشجوی بازداشتی داشتند که بیشترین تعداد دانشجویان بازداشتی را در میان دانشگاههای کل کشور به خود اختصاص میدادند.
اخراج دانشجویان از دانشگاه:
مساله اخراج دانشجویان در یک سال گذشته روند پیچیدهای دارد که ارائه آمار دقیق درباره آن بسیار دشوار است. با این وجود در یک سال اخیر احکام اخراج دانشجویانی چون صحرا رضایی (دانشگاه علامه تهران)، ضحی عبدی (دانشگاه علوم پزشکی اصفهان)، ارژنگ مرتضوی (دانشگاه خوارزمی) و سپیده رشنو (دانشگاه الزهرا تهران) قطعی شده و در رسانهها بازتاب پیدا کرده است. یا موردی از اخراج فلهای دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر رجایی تهران توجه بسیاری را به خود جلب کرد که تنها با ارسال یک پیامک در آبان ۱۴۰۳، بدون اطلاع قبلی یا رسیدگی قضایی، تعداد ۳۵ دانشجوی معترض از دانشگاه اخراج شدند. طبعا هیچگاه نمیتوان آماری قابل اتکا در زمینه اخراج دانشجویان ارائه داد، اما تخمین زده میشود دهها دانشجوی معترض دیگر در یکسال اخیر حکم قطعی اخراج دریافت کرده باشند.
محرومیت از تحصیل دانشجویان:
بیتردید ظرف دو سال گذشته صدها دانشجو در دانشگاههای سراسر کشور به دلیل شرکت در اعتراضات، بیحجابی یا مواردی از این دست، احکام محرومیت از تحصیل (از ۱ تا ۴ ترم تعلیق) دریافت کردهاند. آمار این محرومیتها آن چنان وسیع است که میتوان گفت به جز دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی حکومت، کسی از تعداد دقیق آن اطلاع ندارد. گفتنی است دولت جدید مسعود پزشکیان در ماههای گذشته دائما به دروغ پروپاگاندا میکند که دانشجویان اخراجی و تعلیقی به تحصیل بازگشتهاند؛ ادعایی که از سوی برخی دانشجویان محروم از تحصیل در شبکههای اجتماعی با قدرت تکذیب شده است.
اقدامات برای تحمیل حجاب به دانشجویان:
استقرار نیروهای ویژه در محل درب ورودی دانشگاه برای بررسی پوشش دانشجویان
اعمال محدودیتهای بیشتر به دانشجویان زن در خوابگاهها
استخدام نیروهای جدیدی چون حجاببانها توسط دانشگاه
گسترش گشتهای خودرویی، موتوری و پیاده در دانشگاهها
استفاده از تکنولوژیهای جدید همچون تشخیص چهره، اثر انگشت، دوربینهای مداربسته در دانشگاه و خوابگاه
استفاده از اهرم پروندهسازی انضباطی و قضایی برای کنترل دانشجویان بیحجاب
تلاش برای استفاده از اساتید، کارمندان دانشگاهها و خانوادهها برای اعمال فشار به دانشجویان زن
اختصاص نمره درسی یا دیگر تسهیلات آموزشی برای دانشجویان محجبه و حامی ارزشهای نظام
تفکیک جنسیتی در دانشگاهها:
جمهوری اسلامی طبعا از روز اول لقب حکومت آپارتاید جنسیتی را با خود یدک میکشد؛ اما بروز اعتراضات گسترده در پی قتل حکومتی مهساژینا امینی حکومت را به مسیری سوق داده که در تلاش است ابعاد تفکیک جنسیتی در دانشگاهها را گسترش دهد. در ادامه به برخی از این موارد اشاره میکنیم:
ترویج و گسترش ایده دانشگاههای تکجنسیتی و زمینهسازی برای عملی کردن آن (بر اساس قانون اخیر «حجاب و عفاف» ماده ۱۱، وزارت علوم مکلف به حرکت در مسیر «گسترش کلاسهای اختصاصی برای دانشجویان دختر در دانشگاهها و پردیسهای دانشگاهی» شده است.)
تلاش برای ایجاد برخی کلاسهای تکجنسیتی مانند آزمایشگاهها، کارگاهها و غیره در دانشگاههایی که تاکنون چنین نبودهاند.
تفکیک جنسیتی در غذاخوری دانشگاه، کتابخانه، اماکن ورزشی، وسایل نقلیه عمومی، درب ورودی و دیگر اماکن عمومی دانشگاه.
ممنوعیت حضور دانشجویان زن در مناسبتهای ورزشی دانشجویان مرد.
خوابگاههای دانشجویی هم که از ابتدا بر اساس تفکیک جنسیتی طراحی شده. محدودیتها و نظارتها بر خوابگاههای زنان آن چنان شدید است که چنین عبارتی میان دانشجویان مصطلح است: «خوابگاه دخترانه، یه بندی از زندانه»
سرکوب فعالین و تشکلهای دانشجویی:
در یکسال گذشته جمهوری اسلامی از همه ابزارهای سیاسی، امنیتی و تکنولوژیکی خود در دانشگاه بهره برده تا با هر شکلی از فعالیت اعتراضی علیه نظام (چه به صورت فردی و چه متشکل) جلوگیری کند. تمامی تشکلهای مستقل دانشجویی که سابقا به صورت علنی و نیمه علنی فعالیت داشتند، به زور دستگاههای امنیتی تعطیل، منفعل یا سرکوب شدهاند و تنها گروههای موجود دانشجویی که همچنان فعالیتهایی را به پیش میبرند، به یمن سازماندهی غیرعلنی و زیرزمینی موجودیت دارند. فعالین اثرگذار و سازمانده جنبش دانشجویی که به صورت بالقوه میتوانند آغازگر تحولات در دانشگاهها باشند عمدتا شناسایی، بازداشت یا اخراج شدهاند؛ مساله ممنوعیت حکومتی فعالیت در دانشگاه محدود به فعالیت سیاسی رادیکال علیه نظام نیست و حتی عملا حق اعتراض نسبت به مسائل صنفی و مطالباتی هم از دانشجویان سلب شده است. این شرایط ایجاد شده، واکنش مستقیم جمهوری اسلامی به نقش موثر و گسترده دانشجویان در انقلاب زن زندگی آزادی (مشخصا پاییز ۱۴۰۱) است که یکی از ستونهای اصلی اعتراضات سراسری و اعتصابات در بیش از صد دانشگاه را تشکیل میدادند.
نقض حقوق افراد بخاطر گرایش عقیدتی (دینی و غیر دینی)، قومی، زبانی، جنسی و جنسیتی:
سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی این است که اقلیتها کمترین جایگاه را در تحصیلات عالی به خود اختصاص دهند تا در مدیریت تکنیکی جامعه سهیم نشوند. به همین دلیل در ایران شاهد یک محرومیت جغرافیایی ساختاری علمی-فرهنگی در مناطقی هستیم که نقطه تمرکز سکونت اقلیتها است. به طور مثال در استانهایی نظیر سیستان و بلوچستان و کردستان، سطح کیفی و کمی دانشگاهها با متوسط کشور فاصله زیادی دارد.
جنبه دیگر اینکه پیش شرط ورود به دانشگاه در ایران (چه دولتی چه آزاد) در عمل این است که داوطلب خود را «مسلمان شیعه ملتزم به قوانین و اخلاقیات اسلام و نظام» معرفی کند. مردم ایران هم به خوبی میدانند که چگونه در فرمهای دولتی به صورت فرمالیته چنین شرطهایی را بپذیرند. اما اگر در دوران تحصیل مشخص شود که دانشجو به طور مثال آتئیست، بهایی، رنگینکمانی یا مشابه اینها است، تبعات جدی برای او تا مرز اخراج از دانشگاه در پی دارد.
ایران تاریخا کشوری است که مردم از پیشینههای مختلف قومی، زبانی، مذهبی، فرهنگی گردهم آمدهاند و اساسا مفهوم «ملت ایران» به معنای معاصر آن همه این مردمان را در برمیگیرد که به زبان مشترک فارسی با هم ارتباط برقرار میکنند. در دل این گوناگونی زبانی، نظام آموزشی جمهوری اسلامی در مدارس و دانشگاهها نه فقط حق «آموزش به زبان مادری» را برای کسانی که به زبانهای دیگر (تاکید بر کلمه زبان است چرا که در ایران خود فارسی هم گویشهای بسیار متنوعی دارد) مانند ترکی، کردی، عربی، بلوچی و غیره به رسمیت نمیشناسد؛ بلکه با اجبار تحقیرآمیز دانشآموزان این مناطق به تحصیل به زبان فارسی، زمینههای قانونی افت تحصیلی دانشآموزان در این مناطق را ایجاد کرده است. تجربیات کودکان این مناطق در دوران مدرسه چنان تلخ است که حتی در دوران بزرگسالی هم برای آنها فراموششدنی نیست.
نقض حریم شخصی:
آن چنان که در کل جامعه شاهد هستیم، جمهوری اسلامی در دانشگاه هم «حریم شخصی» دانشجویان را به رسمیت نمیشناسد و از طریق مکانیسمها و ابزارهای مختلفی که در دست دارد در زندگی شخصی افراد دخالت میکند. چنین نقض حریم خصوصی دانشجویان آن چنان گستره قانونی دارد که وجود آن نه تنها پیشفرض است؛ بلکه ایرانیان از ابتدا یاد میگیرند که چگونه حریم خصوصی خود را از زیر سیستم جاسوسی و نظارتی چندلایه حاکم، نجات دهند.
حکومت به ویژه در زمینه روابط جنسی، عاطفی و استایل اخلاقی-فرهنگی دانشجویان جاسوسی میکند، در پرونده آنها ضبط میکند و در وقت مناسب که عمدتا مربوط به پروندههای سیاسی است، علیه این دانشجویان استفاده میکند. نیروهای سرکوب حکومت در دانشگاه برای تحت فشار گذاشتن دانشجویان (به ویژه زنان)، اطلاعات خصوصی آنها را در اختیار اعضای خانواده قرار میدهد؛ به این امید که بتواند از اهرم فشار خانواده برای ساکت کردن دانشجو استفاده کند.
مرگ یک دانشجو زیر شکنجه:
سپهر شیرانی، دانشجوی ۱۹ ساله رشته معماری دانشگاه سیستان و بلوچستان در زاهدان بود که در بهمن ۱۴۰۲ به دلیل فعالیتهایش در شبکههای اجتماعی توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد. سه روز بعد به خانوادهاش اطلاع دادند که فرزندانشان زیر شکنجه بازجویان سپاه، جان باخته است.
اخراج اساتید دانشگاه (این لیست میتواند کاملتر شود):
در جریان انقلاب زن زندگی آزادی بسیاری از اساتید دانشگاهها از اعتراضات دانشجویان حمایت کردند؛ مسالهای که البته خیلی زود منجر به اخراج از دانشگاه یا بازنشستگی اجباری آنها شد. رسانههای حکومتی به صورت جسته گریخته از این موضوع صحبت کردهاند و برآوردی مابین ۵۰ تا ۱۰۰ استاد دانشگاه اخراجی ارائه دادهاند. گرچه آمار احتمالا بسیار بیشتر از این ارقام باشد، اما گزارش حاضر تنها قادر به تایید اخراج اسامی زیر است:
۱. آذین موحد، دانشگاه تهران
۲. آمنه عالی، دانشگاه علامه تهران
۳. بهار زنگیبند، دانشگاه آزاد سنندج
۴. بهارک اختردانش، دانشگاه باهنر کرمان
۵. بهروز چمنآرا، دانشگاه کردستان
۶. جواد بشری، دانشگاه تهران
۷. حسین مصباحیان، دانشگاه تهران
۸. حمیده خادمی، دانشگاه علامه تهران
۹. داریوش رحمانیان، دانشگاه تهران
۱۰. راحله علیمرادزاده، دانشگاه علوم پزشکی ایران
۱۱. سولماز اکبرزاده، دانشگاه الزهرا بوشهر
۱۲. قاسم عزیزی، دانشگاه تهران
۱۳. لیلی ورهرام، دانشگاه تهران
۱۴. محمد سلطانی، دانشگاه اصفهان
۱۵. محمدمهدی خویی، دانشگاه علامه تهران
۱۶. محمدمهدی علوم، دانشگاه باهنر کرمان
۱۷. مرتضی نعمتی، دانشگاه چمران
۱۸. مرسده اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد
۱۹. مهدی مطیع، دانشگاه اصفهان
۲۰. مهشید باقری، دانشگاه فردوسی مشهد
۲۱. میلاد عظیمی، دانشگاه تهران
۲۲. نوید برزنجه، دانشگاه آزاد پرند تهران (در پی فشارهای پس از اخراج، خودکشی کرد)
۲۳. وحید عیدگاه، دانشگاه تهران
تهیه شده توسط تشکل دانشجویان پیشرو
آذر ۱۴۰۳
منبع:کانال تلگرامی تشکل دانشجویان پیشرو