با پایان دادن به جمهوری اسلامی، به این وضعیت ضدانسانی موجود پایان دهیم!
بیشتر از دو سال از آغاز انقلاب «زنزندگیآزادی» میگذرد. انقلابی که هدف از آغاز آن مقابله با جنایت و سرکوب و برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و تغییر ریشهای شرایط موجود بوده؛ ما تا به امروز با تداوم مبارزاتمان آنرا جلو بردهایم. این روزها در یکی دیگر از نقاط بحرانی این انقلاب قرار داریم که در آن نقش عموم مردم و جریانات سیاسی در تعیین سرنوشت مردم ساکن ایران بیش از پیش تاثیرگذار خواهد بود.
جمهوری اسلامی رسما در اداره کشور در همه سطوح، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، درهم شکسته شده است. طی ۴۶ سال گذشته رژیم اسلامی دائما هم در صحنه داخلی و هم در صحنه بینالمللی با چالشها و بحرانهای مختلفی روبرو بوده؛ چالشهایی که روز به روز در تضعیف این حکومت نقش آفرینی کردهاند.
اما آنچه امروز در حال رخ دادن است، دیگر شباهتی به یک چالش و بحران مقطعی ندارد؛ بلکه شبیه به روندی معین برای به نابودی کشاندن حکومت است؛ حکومتی که از تحمیل خودش به مردم و جامعه جهانی از همیشه عاجزتر شده.
طی روزها و هفتههای گذشته، از یک سو رخدادهای بیبازگشتی در صحنه سیاسی داخلی و بینالمللی علیه حکومت اسلامی رقم خوردهاند و از سوی دیگر مشکلات برآمده از وجود حکومت مافیایی، فاسد، دزد و جنایتکار جمهوری اسلامی برای مردم، اختلال در زندگی را در نقطه اوج قرار داده.
در زمینه اقتصادی، جمهوری اسلامی رسما با سیاستهای سودجویانه، اقتصاد رانتی-مافیایی خود و جنگافروزی منطقهای، کشور را به مرز فروپاشی کامل اقتصادی کشانده. در کنار مشکلات قبلی مثل گرانی، تورم، بیکاری گسترده، حالا بحران جدیدی به اسم کمبود سوخت و انرژی و آلودگی هوا هم حاصل جمهوری اسلامی شده که دود آن به چشم ما مردم میرود. در همین راستا کشور در حال ورود به فازی است که شبیه به کشورهای قحطیزده و جنگزده، با مشکلات تامین هوای سالم، آب، برق و سوخت مواجه است؛ اموری که بدون شک در زبانه کشیدن آتش زیر خاکستر مردم تاثیر مستقیم دارد.
در روزهای گذشته شاهدیم که محل کار و تحصیل ما به تعطیلی کشیده شده و محیط زندگی و جریان اجتماعی زندگی ما فلج شده است.
در زمینه اجتماعی و فرهنگی، جمهوری اسلامی با چالشهای عمیقی روبرو است؛ در یک جمله میتوان این مشکل جمهوری اسلامی را اینگونه توصیف کرد: «حاکمیت اسلامی به هیچ وجه نتوانسته فرهنگ خودش را به جامعه تزریق کند و فرهنگ اسلامی به طور کامل توسط جامعه پس زده شده.»
بدون شک اصلیترین چالشی که در صدر مشکلات اجتماعی بین جمهوری اسلامی و مردم خودنمایی میکند، مسئله زنان و جوانان است. این مبارزه در تمام طول ۴۶ سال گذشته در جریان بوده و حالا که دو سال از آغاز انقلاب «زنزندگیآزادی» میگذرد، در نقطه اوج خود قرار داد. چون جمهوری اسلامی که در تمام طول حاکمیت خود تلاش کرد حجاب را به عنوان پرچم فرهنگی خودش به جامعه تحمیل کند، حالا کاملا شکست خورده. نه دو سال تلاش برای سرکوب انقلاب جاری به نتیجه رسیده و نه آخرین تلاش جمهوری اسلامی به نام قانون «حجاب و عفاف» به نتیجه رسید. در ادامه بیحجابی سراسری، آهو دریایی و پرستو احمدی دو نمونه موخر از برآیند انقلاب ما، در مقابل خامنهای و جمهوری اسلامی بوده که صفوف این حکومت را در هم شکستهاند.
در زمینه سیاسی، حاکمیت هیچ یک از تضادهای سیاسی بین خودش و جریانات و گروههای مخالفش را نتوانسته حل و فصل کند. حکومتی که با سرکوب انقلاب مردم و نسلکشی به سر کار آمد و خودش را در قدرت تثبیت کرد، مخالفینی دارد که تحت هر شرایطی، مبارزهای مداوم، منظم و هدفمند با هدف جمعی سرنگونی جمهوری اسلامی را برای خود تعریف میکنند. آنچه این وضعیت را برای جمهوری اسلامی بدتر میکند این است که پس از آغاز انقلاب «زنزندگیآزادی»، رویآوری عموم مردم به مخالفین سیاسی جمهوری اسلامی افزایش تصاعدی یافته و تشکلیابی، سازمانیابی، تحزب و کار شبکهای با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی افزایش کمی و کیفی بیسابقهای داشته است.
موقعیت منطقهای جمهوری اسلامی ضربدر این شرایط میشود. جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش طی یک سال گذشته در همه مناطق خاورمیانه نابود و یا ضعیف شدهاند و در آخرین مورد جمهوری اسلامی به همراه رژیم بشار اسد در سوریه سرنگون شد؛ اتفاقی که تاثیرات آن برای این رژیم بسیار عمیق و جبران ناپذیر است.
از سوی دیگر این شکستهای پیاپی منطقهای، هم به ما مردم روحیه دوچندان داده و هم درون بدنه نیروهای نظامی، سرکوب و حتی سیاسی و عقیدتی حکومت بهشدت چند پارگی ایجاد کرده است.
مجموع فاکتورهای نامبرده جمهوری اسلامی را به پرتگاه سرنگونی نزدیک کرده؛ ما بیشتر از هر زمان دیگری به هدفمان که نابودی جمهوری اسلامی است نزدیک شدهایم. وضعیتی که در آن نه معیشت تامین میشود و نه منزلت انسانیمان محترم شمرده میشود و نه زنان و جوانان، حق آزادی و انتخاب دارند. وضعیتی که حکومت در تقلا است تا صدای اعتراض را خفه کند؛ اما مبارزه برای آزادی، برابری، رفاه همگانی، سکولاریسم و مدرنیسم همچنان در جریان است و فریاد «نه» قاطع به آپارتاید جنسی-جنسیتی از خیابان تا دانشگاه و زندان بلند میشود.
دیگر همه چیز هم برای جامعه و هم برای حکومت روشن است. به قطع این جنگ آخری است که در آن مردم و حکومت برابر یکدیگر صفآرایی میکنند و هرچقدر که طول بکشد و هر چقدر که موانع و مشکلاتی بر سر راه آن وجود داشته باشد، ما باید آنرا ادامه دهیم و موانع باقیمانده را هم برطرف کنیم.
به این ترتیب ما زنان، دانشجویان، جوانان، دانشآموزان، الجیبیتیکیوآیپلاسها، بیخدایان، خانوادههای دادخواه، آتئیستها، کارگران، پرستاران، بازنشستگان و مردم آزادیخواه و جان به لب رسیده از تمام احزاب، سازمانهای سیاسی، شبکهها، نهادها، گروهها و جمعهای فعال در جریان انقلاب «زن زندگی آزادی» دعوت میکنیم که به اقدامی عمومی و سراسری بپیوندند؛ اقداماتی که در آن باید فورا گامهای اول حرکت به سوی سازماندهی اعتراضات سراسری و اعتصابات سراسری به منظور به زیر کشیدن نکبت جمهوری اسلامی را برداریم.
ما میتوانیم و چارهای جز پایان دادن و سرنگون کردن جمهوری اسلامی نداریم. باید هرچه سریعتر بصورت تودهای و سراسری این جنازه متعفن را از جامعهمان پاک کنیم.
ما تشکلهای دانشجویی و دانشآموزی بههمراه گروههای محلهمحور و شهری زنان و جوانان دست خود را به سمت همه مردم ذله شده از جمهوری اسلامی و از این وضعیت ضدانسانی موجود، به سمت کارگران، بازنشستگان، پرستاران و کادر درمان و همه مردم تحت سرکوب، تحت ستم، تحت محرومیت و تحت استثمار دراز میکنیم و میخواهیم دست در دست هم به خیابانها بیاییم و این رژیم را سرنگون کنیم.
خیابان مارا فرا میخواند. ما میتوانیم با اعتراضات سراسری و برپا کردن اعتصابات سراسری جمهوری اسلامی را از سر زندگیمان حذف کنیم. این کار ماست و باید هر چه زودتر آنرا انجام دهیم و انقلابمان، انقلاب «زنزندگیآزادی» را پیروز کنیم.
#زن_زندگی_آزادی
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#شبکه_سراسری_انقلاب_زن_زندگی_آزادی
(شامل تشکلها و گروههای مبارزاتی دانشجویی، زنان، جوانان و دانشآموزان)
پنجشنبه – ۲۹ آذر ۱۴۰۳
منابع:
کانال تلگرامی شبکه سراسری انقلاب زن زندگی آزادی
و تشکل دانشجویان پیشرو